مجله اینترنتی آهنگ

دانلود موزیک, مدل مانتو, رنگ سال, آموزش آشپزی, خودرو, تکنولوژِی

حکایت

حکایت کوتاه «شکر خدا»


پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی‌شد.

مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عز وجل علی الدوام گفتی.

پرسیدندش که شکر چه می گویی؟ گفت: شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.

گر مرا زار به کشتن دهد آن یار عزیز
تا نگویى که در آن دم، غم جانم باشد

گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد
کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد

حکایت

۹۷/۰۲/۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا تقی زاده

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی